شهروند نوشت : زلزله جانگداز گیلان و زنجان که از آن بهعنوان زلزله رودبار و منجیل یاد میکنند، در تاریخ ۳۱/۳/۶۹ و ساعت حدود ۳۰ دقیقه بامداد اتفاق افتاد (بازی برزیل و اسکاتلند در جامجهانی ۹۰) که بیشترین خسارات به دو استان گیلان و زنجان وارد شده بود که آن در زمان قزوین نیز از توابع استان زنجان بود. در استان مازندران و اردبیل نیز خسارت کمتری به وجود آمد.
به عنوان معاون امدادونجات و قائممقام هلالاحمر استان مازندران مشغول خدمت بودم و در شب حادثه تازه از ماموریت تهران به منزل خود (قائمشهر) رسیده بودم که از فرط خستگی سریع خوابم برد. از تکانهای ساختمان از خواب بیدار شدم و یادم هست که خانمم بلند شد و دو تا بچه را گرفت که به طرف طبقه پایین برود که او را نگه داشتم و گفتم فرار از طبقه دوم مشکلاتی خواهد داشت که خوشبختانه اتفاقی نیفتاد. به محض توقف تکانها به سراغ تلفن رفتم و با کشیک امداد ساری تماس گرفتم، فکر میکردم زلزله در مازندران است و به عنوان معاون امدادونجات استان وظیفه داشتم حوزه ماموریتی خود را بررسی کنم، سالها عادت کرده بودم که منتظر خبر دیگران نمانم و اگر چیزی را خودمان حس کردیم، پیگیری کنیم و به همین دلیل با کشیک ساری تماس گرفتم. البته در آن زمان فقط مراکز استانها کشیک داشت که بعدها با ورودم به سازمان امدادونجات (به عنوان معاون امداد کل و رئیس سازمان امداد ونجات) کشیکها را در شهرهای حادثهخیز و تعدادی مناطق راهاندازی کردیم. کشیک ساری از زمینلرزه گزارش نداشت که علاوه بر سپردن ماموریت به کشیک برای بررسی وضع مناطق به تک تک مدیران هلالاحمر در شهرستانها شخصا تماس گرفتم (مدیران ناحیه غرب مازندران با تکانهای زمین آمادگی نسبی پیدا کرده بودند) و به همه ماموریت دادم که وضع روستاهای حوزه ماموریتی خود را بررسی کرده و آماده باشند. تلفن من به مدیران هم اطلاعگیری و هم هشدار بود که مطمئن شدیم که زلزله در مازندران و گلستان (از توابع مازندران در آن زمان بود) خسارتی نداشته است.
در همان موقع آقای شوشتریزاده که به عنوان مشاور رئیس جمعیت (مرحوم دکتر وحید دستجردی) بود از تهران تماس گرفته و گفتند که دکتر وحید دستور دادهاند با هر تعداد عوامل و امکانات به گیلان حرکت کنید که البته آنها نیز خبر دقیقی از محل و مقدار خسارت نداشتند و قرار شد به محض رسیدن خبر به ما نیز اطلاع دهند که همان موقع به آن جمعیتهایی که آمادهباش داده بودم به همراه یکسری امکانات از ساری به قائمشهر آمدند؛ البته از امکانات و عوامل شرق مازندران استفاده نکردیم، تیمهایی از قائمشهر، بابل، رامسر و دیگر شهرها و تعداد ۹-۸ دستگاه آمبولانس و وسایل اولیه امدادی آماده شده بود که به سمت گیلان حرکت کردیم. در نزدیک لاهیجان به ما اعلام کردند که مرکز ژئوفیزیک مرکز زلزله را دیلمان (جنوب گیلان محدوده رودبار و منجیل) اعلام کرده که از همانجا ۳-۲ نفری را به عنوان تیم حرفهای با آمبولانس به عنوان پیشرو در کسب خبر و ارزیابی به دیلمان اعزام کردیم. خودم با بقیه عوامل به سمت رشت حرکت کردیم. به محض رسیدن به رشت به هلالاحمر رفتم که خبری در آنجا نبود و مدیرعامل استان نیز به استانداری برای شرکت در جلسه رفته بود که ما هم به استانداری رفتیم. مدیران گیلان در استانداری جمع شده بودند و فقط به بررسی وضع اطراف خود مشغول بودند. در نگاه اجمالی تعدادی از ساختمانهای بساز بفروش ( غیراصولی ) و قدیمی در رشت تخریب شده بود. آقای شوشتریزاده حدود ساعت ۶-۷صبح از تهران تماس گرفت و اعلام کرد که زلزله در منطقه رودبار رخ داده، اما مطمئن نبودند. تیمی هم که به دیلمان اعزام شده بود با بیسیم اطلاع دادند که شرایط در دیلمان عادی است و فقط چند تَرَک سطحی مشاهده میشود. از رشت به سمت رودبار و منجیل حرکت کردیم. سه راهی رستمآباد (چندکیلومتری رودبار) خرابیها مشخص بود و همان موقع کوه ریزش کرده بود که به دلیل ریزش کوه معطل شدیم تا اینکه بازگشایی راه صورت گرفت. بحث اطلاعگیری و اطلاعرسانی به موقع در ایجاد اقدامات اولیه و وقت طلایی آنقدر تاثیرگذار است که جامعه نداند و متوجه نشود که حادثه در کجاست. در سوانح گفته میشود ۲۴ کار باید انجام شود، کدام اقدام اول باشد؟ کدام اقدام دوم؟ این را شرایط زمان و مکان حادثه تعیین میکند که کدام اصل را باید اول رعایت کرد.