ائتلاف سیاسی یک امر عقلی است، فرمول و تکنیک دارد، روش علمی‌اش هم مشخص است، جایش هم در خفا است نه در رسانه. وقتی یک کار بدیهی و عقلی را نتوانسته‌اید انجام دهید دیگر این حرف‌ها چه معنایی دارد؟

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی درفک خبر؛ محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان در شماره امروز نوشت:

یک عضو ستاد قالیباف سه روز بعد از دور دوم انتخابات درباره جلسه مشترک دو نامزد اصلی اصولگرایان قبل از انتخابات دور اول نوشته و طرف مقابل را به عهدشکنی متهم کرده .بلافاصله از ستاد جلیلی یک نفر دیگر آمده و درباره آن جلسه روایت دیگری کرده است. اگر مثل رولان بارت فرض کنیم بعد از صدور پیام، مرگ مولف رخ می‌دهد و برداشت با مخاطب است، به نظرتان از این دو روایت چه برداشت‌هایی می‌شود؟

غیر از فعالان ستادی دو طرف که برای روایت خودشان سوت و کف می‌کشند، مخاطب این داستان‌ها احتمالا دو طیف هستند؛ مردم عادی و بدنه ایدئولوژیک. اول ببینیم این وسط چه‌چیزی گیر مخاطب عادی می‌آید؟

۱- اینها که درباره جلسه ۱۰ روز پیش این همه اختلاف روایت دارند، تاریخ را چطوری برای ما روایت می‌کنند؟
۲- کاندیداهای اصولگرا که در تبلیغات تلویزیونی این همه از اجماع ملی می‌گفتند، بین خودشان هم نتوانسته‌اند اجماع ایجاد کنند.
۳- اینها که می‌گفتند ما با دنیا مذاکره می‌کنیم، با خودشان هم نمی‌توانند مذاکره کنند.
اما مخاطب ایدئولوژیک چه برداشتی می‌کند یا احیانا چه سوالاتی برایش پیش می‌آید؟
۱- دو طرف در حدی شیفته قدرت هستند که هیچ‌کدام کوتاه بیا نیست.
۲- دو طرف برای رسیدن به مقاصدشان پروایی در خرج کردن از رهبران محور مقاومت و مسئولان ارشد نظام ندارند.
۳- این داستان وحدت و کثرت شما دو طرف آنقدر کش‌دار شده که حوصله‌مان سر رفت. ۱۱ سال است در همین نقطه گیر افتاده‌اید.
و…

وقتی از لزوم اجتماعی شدن جریان انقلابی و زبان مشترک پیدا کردن با مردم حرف می‌زنیم، دقیقا از چه حرف می‌زنیم؟ نمی‌دانم، اما اینکه چه چیزی نیست را مطمئن هستیم. یکی از مصادیقش همین داستان‌گویی‌هاست، دقیقا همین کنش‌هاست که می‌بینید، همین پرتاب الفاظی است که ردوبدل می‌شود و همین سطح دغدغه‌هاست.

ائتلاف سیاسی یک امر عقلی است، فرمول و تکنیک دارد، روش علمی‌اش هم مشخص است، جایش هم در خفا است نه در رسانه. وقتی یک کار بدیهی و عقلی را نتوانسته‌اید انجام دهید دیگر این حرف‌ها چه معنایی دارد؟

عمیقا معتقدم نتیجه انتخابات ۸ تیر و ۱۵ تیر ریشه‌های مهم‌تری دارد و کلا بحث درباره ائتلاف یا عدم ائتلاف، یک موضوع فرعی و درجه چندم است. تخفیف یافتن مشارکت به ۴۰ درصد و بعد انتخاب رئیس‌جمهور ۱۶ میلیونی و شکست آقایان دلایل متعددی ازجمله تغییر در زیست جهان، سیاست‌زدایی از عرصه کنشگری، فقدان تئوری، انباشت نارضایتی و… دارد.

اینها دلایل مهمی هستند که در صف تحلیل انتخابات جلوتر از ائتلاف یا عدم ائتلاف این دو نفر قرار می‌گیرند. اما خوب است دو نامزد عزیز بدانند یکی از دلایل پررنگ برای رای منفی آنها تصویری است که از ستادهایشان به جامعه مخابره شد، تصویری که این روایت‌ها بر آن مهر تایید می‌زند. این متن طبعا ناظر به همه فعالان ستادی نیست اما بااعضای ستادی که هنوز نمی‌دانند افسردگی بعد زایمان آنها ربطی به مردم ندارد چه کنیم؟