درفک خبر/ در دولت یازدهم و دوازدهم طی هشت سال گذشته وضعیت اداره کشور به گونه رقم خورد که رفتهرفته مردم را نسبت به عملکرد و برنامههای دولت بیاعتماد کرد و همین قربانی شدن اعتماد عمومی زمینه کاهش مشارکت اجتماعی را به همراه داشت. خاستگاه این کاهش مشارکت اجتماعی را میتوان محصول عملکرد دولت روحانی دانست. باید تاکید کرد اگر اصلاحطلبان این روزها از کاهش استقبال مردم سخن میگویند باید بدانند این بیرغبتی مردم ناشی از عملکرد هشتساله دولت منتسب به خودشان است که خاستگاهی اصلاحطلبانه و اعتدالگرایانه داشته و با حمایت اصلاحطلبان هشت سال سکان اجرایی کشور را به دست داشت. بیشک اگر امروز ما سرمایه اجتماعی خود را تحلیل رفته میبینیم ناشی از عملکرد نامناسب دولت مستقر بوده است که اغلب وعدههایش نتیجهای معکوس داشت و نهتنها برخلاف شعارهایش نتوانست در بازار ارز و سکه و طلا را سامان دهد و هرروز با رانت و ارزپاشی سبب ظهور یک سلطان در بازار دلار و سکه و .. شد و با برنامهریزی اشتباه حتی بورس را به کوره پول سوزی و بازاری برای به باد دادن سرمایههای مردم تبدیل کرد.
این روند که در برخی موارد نظیر افزایش قیمت بنزین و چند نرخی کردن ارز و ایجاد رانت از طریق دلار 4200 تومانی سفره مردم و معیشت آنان را نشانه رفت و آسیبهای اجتماعی بسیاری ازجمله ناامنی و بیکاری و بزهکاری و خشونتهای خانگی و طلاق و اعتیاد را دامن زد محصول عملکرد اصلاحطلبان و اعتدالگرایان در هشت سال گذشته بود که متأسفانه سبب صدمات جبرانناپذیری به اعتماد عمومی شد و رابطه دولت و شهروندان را به سمت پرتگاه برد.
انبوه وعدههای عمل نشده در شعارهای انتخاباتی روحانی و جریان خزنده فساد که تا بیخ گوش مسئولان ردهبالای دولت هم رخنه کرد مهمترین ضربههایی بود که اعتماد مردم زده شد و سبب شد تا جامعه کمکم همدلی خود را با دولتمردان از دست بدهد و در برابر برنامههای دولت بهجای همکاری گاه حتی حالت تدافعی بگیرد.
متأسفانه در این شرایط دولت روحانی باوجود حرف درمانی و شعارهای پرطمطراق در زمینه کنترلگرانی و رشد اقتصادی بیش از آنکه به فکر مردم و مشکلات آنان باشد در زد و بندهای سیاسی و حزبی غرق شد و فراموش کرد میان خود و مردم دیواری بلند از بیاعتمادی به وجود آورده است.
هرچند در این میان عملکرد قوه قضائیه در برخورد بدون اغماض با فسادهای وابستگان دولت و مبارزه بیامان با رانتخواری و فساد سازمانیافته توانست تا حدودی این اعتماد را احیا کند اما ضربههای جبرانناپذیر دولت روحانی در تزریق ناامیدی و این بیاعتمادی عمومی را میتوان در رفتار مردم دید. بیشک سرمایه هر کشور اعتمادی است که مردم به دولتمردان خوددارند.
رأی معنیدار قشرهای مختلف به سید ابراهیم رئیسی که به صورتی مستقل و بدون پشتوانههای حزبی و گروهی وارد رقابتهای انتخاباتی شد را میتوان در راستای نقد عملکرد سیاسی کارانه دولت روحانی و میل به تغییر شرایط موجود تفسیر کرد که بارقههای امید را در جامعه به وجود آورده است و آنگونه که رئیسجمهور منتخب روز گذشته در نخستین نشست خبری خود تأکید کرد نقطه پایانی بر گروهگرایی و جناحبازی و آغازی بر مشارکت دوباره اجتماعی مردم و بهبود وضعیت معیشتی و اقتصادی شهروندان دانست.
سید ابراهیم رئیسی روز گذشته با تأکید بر مشی مستقل و فراجناحی خود و دولتش به مردم وعده داد با نگاهی ملی و فراتر از دسته و گروه و حزب رئیسجمهوری برای همه ایرانیان باشد و دولتش دوباره امید را به جامعه بازگرداند. عملکرد رئیسی در قوه قضائیه و پیروزهای درخشان او در مبارزه با فساد را میتوان مهمترین عامل در استقبال مردم از آیتالله رئیسی و انتخاب او بهعنوان هشتمین رئیسجمهور ایران دانست و نشان داد مشی و رویکرد او در مقابله با فساد میتواند روشنکننده شعلههای اعتماد و امید در دل مرد و زن و پیر و جوان ایرانی باشد. مهمترین دستاورد انتخاب سید ابراهیم رئیسی در انتخابات 28 خردادماه را میتوان در بازگشت اعتماد ازدسترفته مردم به دولت نظاره کرد که سبب میشود تا قهر کنندگان با صندوق رأی و منتقدان وضعیت موجود به جبهه هواخواهان نظام جمهوری اسلامی بازگردند و موجی از همدلی و اعتماد زیر چتر گسترده دولت ملی و فراجناحی سیزدهم بیافرینند.
مردم میدانند آیتالله رئیسی برخلاف تبلیغات گسترده رسانههای معاند نه قرار است به بده بستان سیاسی با احزاب و گروهها مشغول شود و نه در پی انتقامگیری از رقبای انتخاباتی برآید. رئیسجمهور منتخب همانگونه که در نخستین اظهارنظرها بعد از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری تأکید کرد قرار است صدای همه افراد جامعه باشد و همانگونه که در قوه قضائیه نشان داد فساد ستیز، مقتدر و درعینحال مردمی بماند تا چهار سال آینده دولت او دوران بازگشت اعتماد عمومی به دولتمردان باشد و مردم در دولت رئیسی هرلحظه منتظر بحرانی در بازار ارز و طلا و سکه و مسکن نباشند و آسودگی و اعتماد به جامعه بازگردد.
دولت رئیسی آمده است تا دوباره امیدها را زنده کند و مردم را به آینده امیدوار نماید. سید ابراهیم رئیسی که حالا او را با نام سید محرومان میشناسند آمده است تا نشان دهد نظام جمهوری اسلامی نظامی است که میان مردم و مسئولان فاصله و بیاعتمادی وجود ندارد و مدیریت در این نظام برخاسته از خاستگاه مردمی است تا دوباره اعتماد عمومی به جامعه بازگردد. در همین مدت کوتاه تبلیغات انتخاباتی و مناظرههای نامزدها مردم دریافتند سید ابراهیم رئیسی میتواند با بهبود شرایط موجود دوباره در بازگرداندن امید و اعتماد و رسیدگی به فقرا و مبارزه بارانت خواری و حقوقهای نجومی و بازگرداندن قدرت خرید مردم موفق باشد و به مردم ثابت کند رئیسجمهوری است که آمده تا مختصات رفتارهای سردار سلیمانی در میدان را به عرصه دیپلماسی و سیاست بیاورد و با مردم همراه و همدل باشد و سرمایههای اجتماعی را به جامعه بازگرداند.
سید محمد رحیم مرتضوی، کارشناس ارشد حقوق عمومی (حکمرانی ملی-محلی)
تحلیل گر محترم:
سلام
در مورد یاد داشت شما چند نکته لازم به ذکر است:
1 – اول این که عنوان حجت الاسلام و المسلمین سید ابراهیم رئیس صحیح است و این که یک مرجع تقلید رساله ی آقای رئیسی را به طور آن هم ضمنی مورد تایید قرار داده اما به طور رسمی مورد تایید مراجع ذی صلاح قرار نگرفته دلیل بر آن نیست که جعل عنوان حقوقی صورت بگیرد و حتی این جعل عنوان را در مورد سید حسن خمینی هم به کار می برند که به نظر عمدی و جهت دار سیاسی و با اهداف خاص سیاسی بوده باشد!!!
2 – در عنوان یاد داشت خود ذکر کردید احیا گر اعتماد اجتماعی؟! اول این که این عدم اعتماد ملت مگر از دوره ی حسن روحانی شروع شد که تا با آمدن مثلا رئیسی معکوس بشود؟! ریزش اعتماد عمومی شاید ناشی از عمل کرد دولت ها باشد اما محور اصلی رفتار خود حکومت بود و هست، به طوری که اگر مشارکت زیر 50% است یعنی ملت به این نتیجه رسیده است که رئیس جمهور حتی با وجود صراحت اختیارات در قانون اساسی اما ظاهرا یک سمت تشریفاتی و عروسک خیمه شب بازی شخص رهبر نظام و به توسط ابزار های ظاهرا قانونی او یعنی شورای نگهبان و بر گزاری انتخابات ظاهرا آزاد و رقابتی و سالم است!!! آن آرای باطل حدود 12% که بد تر!!! ملت که احمق نبودند و نیستند!!! برای همه ثابت شد که این دوره رئیس جمهور شاید با رای سالم اکثریت شرکت کننده در انتخابات انتخاب شد اما با فرآیندی که به جامعه تحمیل شد در واقع یک نوع مهندسی خاص انتخابات رئیس جمهور منتخب حکومت بود!!! البته اگر حکومت انگ این بد نامی را برای خود ثبت هم نمی کرد و انتخابات واقعا آزاد و رقابتی و سالم برگزار می کرد احتمال داشت که شاید سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور می شد مثلا اگر کاندید های اصلی جریان اصلاح طلب مثل محمد رضا عارف و اسحاق جهانگیری در رقابت ها حاضر بودند و حمایت مستقیم سید محمد خاتمی و اجماع البته بدون ائتلاف با جریان اعتدال گرا روی هر یک از آن ها صورت می پذیرفت قطعا نتیجه ی انخابات متفاوت رقم می خورد! البته شاید همان حمایت های تلویحی جریان اصلاحات در دوره ی یازدهم و دوازدهم و عمل کرد نا مطلوب سه سال آخر دولت دوازدهم یک از هم گسستگی خاصی را از هر نظر در احزاب جریان اصلاح طلب و خروج آمریکا از توافق برجام و فشار های داخلی و خارجی که بر دولت و به تبع آن بر ملت تحمیل شد و بد تر همه جنگ تمام عیار سیاسی روانی فعال ها جریان اصول گرا با کلید واژه ی نا کار آمد و دولت نا کارآمد بزرگ ترین ضربه ی اساسی رو بر مدولت و ملت و کشور و نظام وارد کرد و حالا همان هایی که با رفتار های منفی سیاسی خود صرفا جهت فرو پاشی اعتماد بخش بزرگی از جامعه به جریان اصلاح طلب موجب ریزش اعتماد عمومی ملت نسبت به یک افق روشن داشتند حالا مدعی احیاگر اعتماد عمومی ملت شدند؟!!!
3 – در ابتدا این که دولت یازدهم و دوازدهم شاید میزبان یک رئیس جمهور یعنی حسن روحانی بود اما در اغلی از ابعاد به خصوص عمل کرد متفاوت و در کل نیز قابل تعمیم نیستند و یکی از دلیل های اثبات این ادعا میزان مشارکت ملی بالا و رای معنا دار بالا در دوره ی یازدهم ملت به شخص حسن روحانی در سال 1392 و با وجود انتخابات تثریبا آزاد و رقابتی با حضور کاندید های چالشی از جریان اصول گرا و هم چنین میزان مشارکت بالا تر و مهم تر آرای بیش تر در دور دوم یعنی سال 1396 به شخص حسن روحانی در یک انتخابات تقریبا آزاد و رقابتی با حضور کاندید اصلی و چالشی جریان اصول گرا که حالا رئیس جمهور منتخب ملت است!!!
این یعنی ملت جدا از طرف دار ها از جریان اصلاح طلب و جریان اعتدال گرا از مجموعه ی عمل کرد دولت یازدهم رضایت آن چنانی داشتند که حاضر به اقبال و رای مضاعف به همان شخص در دوره ی دوازدهم شدند که مهم ترین دستاورد آن اقبال همان انعقاد قرار داد بین المللی برجام بود که از ابتدا و تا حتی حالا مورد مخالفت و حتی انتقاد شدید فعال ها سیاسی جریان اصول گرا بود و هست و هنوز هم به طور واضح مشخص نیست که دولت سید ابراهیم رئیسی چگونه و چه طور با این چالش بین المللی که قفل جمهوری اسلامی ایران در نظام بین الملل بود و هست معامله و احیا یا احیانا لغو کند؟! پس گشایش هایی وجود داشت که موجب رضایت اکثریت ملت بود که جریان اصول گرا را با تمام قوا در انتخابات سال 1396 به راحتی و با آرای بالا و معنا داری متحمل شکست کرد!
4 – این که ادعا شود مبنی بر تشکیل یک دولت مستقل و فرا جناحی که صرفا نمی شود ملت را فریب داد!!! رفتار آقای رئیسی در جریان انتخابات سال 1396 و سال 1400 در مستند ها و مناظرات و کاندید های پوششی و جنگ تمام عیار قدرت در پشت پرده ی جریان اصول گرا که وجود داشت و دارد و آن احساس انتقام سیاسی که به خاطر آن از همه ی اصول اخلاقی عبور کردند به خوبی ثابت می کند که اتفاقا سید ابراهیم رئیسی همان طور که رئیس قوه ی قضائیه بود و سودا قدرت طلبی رئیس جمهوری برای اعاده ی بیش تر قدرت سیاسی را داشت هم چنین از سال ها قبل سودا جانشینی رهبر فعلی نظام را هم داشته است که آگاهانه به این عرصه ورود کرده است و این که ادعای مبارزه با فساد و تبعیض و رانت و …. شعار های عوام خوش آیندی بودند و هستند که برای افراد بالغ و عاقل اصلا خنده دار است!!!
به قول معروف این گوی و این هم میدان!!!
ملت تشکیل کابینه ی رئیسی و نحوه ی چیدمان آن و ترکیب سیاسی آن را هم خواهد دید که تا چه حد فرا جناحی است!!!
ملت عمل کرد دولت رئیسی را هم خواهد دید!!!
قضاوت ملت سر جای خود!!!
تف بر شرف فعال های جریان اصول گرا اگر دولت رئیسی را آن طور که هست برای ملت نشان ندهند!!! مثل دولت های نهم و دهم در اظهار نظر ها آن قدر افراط و تفریط کردند!!!
ضمنا جریان اصلاح طلب دچار فرو پاشی شد و شاید اگر تا قبل از انتخابات سال 1402 حزب های خود محور و غیر هم سو و نفوذی مثل کارگزاران سازندگی و اعتماد ملی و اتحاد ملت و … که در این انتخابات بر خلاف نهاد اجماع ساز جبهه ی اصلاحات ایران دم از حمایت از کاندیداتوری امثال علی لاریجانی و همتی می زدند و مجددا قصد عبور از سید محمد خاتمی و قربانی کردن عارف را برای منفعت طلبی شخصی خود داشتند و دارند اگر کنار زدند شاید مجددا اعتماد طرف دار ها به یک ولو حزب منظم و منجسم اصلاح طلب به رهبری محمد رضا عارف شکل بگیرد و حذف کامل احزاب غیر هم سو و افراد سود جو و عدم ائتلاف با جریان اعتدال گرا در هر شرایط ممکن و راز بقا سیاسی یعنی موجودیت تفکر اصلاح طلبی همین است. تشکیل یک حزب جدید با نام و هویت جدید و اعضا خالص اصلاح طلب و غیر خود محور و قدرت مند به رهبری محمد رضا عارف و با تشکیلات منسجم که توانایی معرفی کاندیدا در تمام سطوح در کشور را داشته باشد
من خودم در انتخابات رئیس جمهور سیزدهم چون اعتقاد به کاندید آخوند و نظامی و طرف دار لیبرال نداشتم و نخواستم رای سفید در صندوق بندازم به سید امیر حسین قاضی زاده هاشمی رای دادم اما رای من اعتراضی بود به سیاست های حکومت!!!
این شما و آن هم سید ابراهیم رئیسی و دولت منتخبی که تقریبا بدون رقیب جدی و با شرایط خاصی که بر ملت و کشور حاکم بود توانست منتخب ملت بشود!!!
در خصوص جانشینی رهبر فعلی مطمئنا کار به آن جا نخواهد کشید چون در آینده ای نه چندان دور اتفاقاتی رقم خواهد خورد که حکومت دچار فرو پاشی و یک دولت غیر آخوندی و غیر نظامی و از نظر دینی و مذهبی لائیک مثل دولت ترکیه و از نظر اقتصادی سوسیال – لیبرال مثل دولت آلمان در کشور بر سر کار خواهد آمد و دین نما ها و مذهب نما ها و ارزش نماها و انقلاب نماها و اصول نما ها و اصلاح طلب نما ها و تحول گرا و تحول طلب نما ها و منفعت طلب ها و میراث خوار ها را به کلی نابود و حذف و پاک خواهد کرد…
البته باید سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور می شد تا حکومت فرزند های خود را بخورد حذف بشود!!!
شمارش معکوس تا سال 1404…