یادداشت روز؛

شهید محمد مهذبی، از گنجه تا فکه، از فکه تا خدا

ا.سروری
تاریخ انتشار: شنبه 22 آگوست 2020 | 08:56 ق.ظ
شهید محمد مهذبی، از گنجه تا فکه، از فکه تا خدا درفک خبر/ ۳۱ مرداد ماه مصادف است با سالگرد شهادت سرباز رشید وطن و شهید مظلوم آبادی ما “محمد مهذبی” او در اولین روز از بهار سال ۱۳۴۴ از یک خانواده معمولی در گنجه متولد شد، زندگی او کوتاه اما سراسر صبر و مقاومت و تسلیم شدن در برابر مشیت الهی بود، پدرش در اوج […]

درفک خبر/

۳۱ مرداد ماه مصادف است با سالگرد شهادت سرباز رشید وطن و شهید مظلوم آبادی ما “محمد مهذبی”
او در اولین روز از بهار سال ۱۳۴۴ از یک خانواده معمولی در گنجه متولد شد، زندگی او کوتاه اما سراسر صبر و مقاومت و تسلیم شدن در برابر مشیت الهی بود، پدرش در اوج جوانی دار فانی را وداع و او در همان طفولیت از این نعمت بزرگ بی بهره شد، در نوجوانی، بخاطر کمک به معیشت خانواده مجبور شد پس از دوره ابتدائی درس و مشق را رها کرده و به کارگری مشغول شود، بعدها که بزرگتر شد خواهر مومنه و جوانش “فاطمه عزیز” را از دست داد، روزگار با سختی سپری میشد، موقع خدمت که رسید لباس سربازی بر تن کرد و عازم جبهه های جنگ شد، در آن سالها خیلی از شهرها و روستاهای کشور در اشغال دشمن متجاوز بود، محمد و همرزمانش سینه به سینه، دلاورانه جنگیدند و صدها کیلومتر از خاک وطن را از دشمن بعثی پس گرفتند، شهید محمد در حالی که تنها ده روز به پایان خدمت سربازی اش مانده بود در منطقه عملیاتی فکه با اصابت ترکش توپخانه بر سرش شربت شهادت نوشید، تشیع پیکر مطهرش در سال ۶۵ و در رودبار اوج وفاداری و پاسداشت مردم گنجه نسبت به قهرمان آبادی شان بود، آنروز را یادم هست هیچ کس در خانه نماند. وصیت او چند خط و خیلی ساده با همان منش روستایی ما را به گذشت و مهربانی توصیه میکرد. حیف است که در این مجال از مادر مهربانش بانو”احترام خانم” یادی نکنم، همان که بعد از مرگ همسرش جوانی خود را به پای فرزندانش گذاشت، متانت و “احترام واقعی” را با صبر و شکیبائی در مصیبت دو فرزند جوانش تفسیر کرد،
حالا دیگر سالها از شهادت محمد میگذرد اما یاد و خاطره اش از دلها نمیرود،
بعد از شهادت یکی از همرزمانش نقل میکرد که در یکی از عملیاتها آتش دشمن از زمین و هوا سنگین شده بود، فرماندهان دستور عقب نشینی تاکتیکی دادند، یک خمپاره انداز تحویل او بود، در هنگام عقب نشینی معمولا اصل بر حفظ جان سربازان است اما او علاوه بر ادوات شخصی، خمپاره اندازی که حدود بیست کیلو وزن داشته را نیز بر دوش میگیرد و با همین وضع کیلومترها در کوه و بیابان میدود تا به همرزمانش میرسد وقتی فرماندهانش او را میبینند از این همه تعهد و احساس مسئولیت او شگفت زده شده و او را مورد تشویق قرار میدهند، مرخصی تشویقی محمد آخرین وداع او با خانواده و اهالی بود…
سربازی که هیچ جقه و ستاره ای بر دوش نداشت اما قلبش پر از ستاره بود، احساس مسئولیت و وفاداری به اسلام، خاک وطن و مردم دغدغه اش بود، آنروزها شهید ما نگران بود مبادا خمپاره اندازی که با پول بیت المال خریداری شده برای دشمن به غنیمت بماند!
هر چه باشد آسایش و امنیت امروز ما مرهون رشادت و فداکاری او و همرزمانش است. چه خوش گفت رهبر فرزانه که “هر شهید پرچمی ست برای عزت و شرف این ملت”
عصر روز پنجشنبه همزمان با سالروز عروج عاشقانه ات گرد هم میآئیم و بر مزارت دامنی از ژاله می فشانیم.
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما

آخرين اخبار
پر بحث ترين
ویروهاستینگ
پست بانک رضایی
لاستیک فروشی حبیبی
زیتون حاج صفری و پسران
کانال تلگرام درفک خبر
کانال درفک خبر
محل كد آمار