گذاری کوتاه بر همراهی دو هنرمند خلاق؛

چاووشی نیازمند “صفا” ست و صفا مستلزم “چاووشی”

ساعی تابان
تاریخ انتشار: جمعه 2 آگوست 2019 | 10:47 ق.ظ
چاووشی نیازمند “صفا” ست و صفا مستلزم “چاووشی” درفک خبر به نقل از آوای یونس ؛ توی تاریکی شب ماه در جریان بود زل زدم به آسمون؛ عینکم دودی شد با صدای زنگِ در؛ یهو بارون بارید دستای خونه، پر از گلِ داوودی شد ماه از راه رسید؛ روی راه پله نشست دکمه های قلبِ من، دونه دونه شل شدن ****** مرا بخندان، […]

درفک خبر به نقل از آوای یونس ؛

توی تاریکی شب
ماه در جریان بود
زل زدم به آسمون؛ عینکم دودی شد
با صدای زنگِ در؛ یهو بارون بارید
دستای خونه، پر از گلِ داوودی شد
ماه از راه رسید؛ روی راه پله نشست
دکمه های قلبِ من، دونه دونه شل شدن

******
مرا بخندان، ای… مرا بگریان، ای…
که مرده ایست قلیل؛ کسی که حاضر نیست، نه شادمان شود وُ نه سوگوار شود
کسی به شدتِ تو؛ به صخره ام کوبید
و من فرو رفتم؛ به قعرِ دریاها

*****
مسافرا که برن؛ قطار می مونه
تو برف و بارونی… قطار؛ قلبِ منه
قلبِ شکسته ی من؛ توو برف مدفونه
دونه به دونه غمی؛ ریل به ریل، شبم…
غم توی خونه ی من؛ هرشبوُ مهمون

****
روزی اگر زاغی
روباه را بلعید
جای تأسف نیست
هیهات اگر روزی
صابون بیاموزد
مکار بودن را

ابیاتی از این دست سالهاست آشنای گوش و ذهن ماست . تلفیق اعجاب انگیر محسن چاووشی و حسین صفا در اکثر موارد خاطره انگیز و ناب بوده و خواهد بود . خصوصا ، مخاطبین آنها ، که هرآن ، ترانه ای جدید منتشر گشته ذره ذره ی آن را با گوش جان شنیده اند .
اما همیشه این ارتباط به راحتی شکل نگرفته . اشعار صفا که نشات گرفته از ترکیب لغات سخت و گاها عجیب ذهن اوست، حاصل تبادل اندیشه ها و همسویی نگاه ها او خواننده آثار و رفیق شفیق اوست که حاصل آن زایش ترانه ایست که بدلیل خاص بودن و سخت فهم بودن آن که با تلفیق صدای معما گونه ی چاووشی ، شنونده را مجبور میکند که بارها و بارها بشنود و هر بار از لذت آن کم نشود .شنیداری که گاه باعث کلافگی شنونده شده و شاعر را متهم به گزافه گویی می کند .


حسین صفا هر چند آثاری در غزل وشعر سپید دارد اما فی الذات یک ترانه سراست . و ترانه سرایی ، موفق نخواهد بود مگر با فهم متقابل کسی که آن را اجرا می کند . قطعا چاووشی مهم ترین عامل در نمود اشعار صفاست . وقتی واژگان حسین صفا که سختگیرانه و سرشار از حسن سلیقه در کنار ادای صحیح و پر احساس خواننده قرار می گیرد ، اهالی متخصص موسیقی را نیز جذب خود می کند . بارها در مصاحبه ها و مقاله های مختلف هنرمندانی بزرگ چاووشی و آثار او را اعجاب انگیز خوانده اند و کشش خود را در تعقیب آثار او منکر نشده اند .
چاووشی در ادای کوچکترین واژه ها پر وسواس است . و اصراری شدید بر القای حس واژه در هنگام ادای آن دارد . و این قطعا ترانه سرا را نیز در انتخاب واژه سخت گیر تر خواهد کرد .

چاووشی وقتی میگوید “درد” تو درد را در کلام او ، حس میکنی . وقتی در شعر “ها” می گوید :

یخ زدن دستای من زل زدن به رد پات

دسامو “ها” میکنم کو اجاق خنده هات

حس سرما به شنونده القا می شود . و این شفاف ترین دلیل جلب توجه کردن ، در آثار اوست .
حسین صفا استاد بازی با کلمات است . این خصیصه قطعا صرفا اکتسابی و شاید با مطالعات زیاد تشدید شده . اما ناگزیر باعث خاص شدن آثار او گردیده و آثار خاص یا شنونده خود را به مرور از عمومیت خارج می کند ، یا شنوندگان عوام خود را از دست داده و توسط خواص شنیده می شوند . مثال روشن این موضوع نارضایتی شدید طرفداران چاووشی بعد از انتشار آلبوم ابراهیم است . آلبومی که در آن چاووشی و صفا بعدی دیگر از افکار خود را در غالب اثری عجیب به مخاطب ارائه کردند .


اثری که مورد واکنش شدید و غیر شدید بسیاری قرار گرفت و پس از کش و قوص های فراوان موفق به اخذ مجوز انتشار شد .  وقتی در قطعه شاخص این آلبوم یعنی قطعه “ابراهیم ” خواننده با تمی حماسی ابیات ذیل را می خواند :

ببر به نام خداوندت
که لطف خنجر ابراهیم
به تیز بودن احکام است
نبخش مرتکبانت را
تو حکم واجب الاجرایی
و عشق جوخه اعدام است
به دست آه بسوزانم
که شعله ور شدنم دود است
کفن به سرفه بپوشانم
که سربه سر بدنم دود است
و نخ به نخ دهنم دود است
غمت غلیظ ترین کام است
سرنگ ها همگان قرمز
و رنگ ها همگان قرمز
سماع مولویان قرمز
جهان کران به کران قرمز
که رنگی از رُژ گلگونت
هنوز بر لب این جام است
بگو ستاره ی دردانه!
در انزوای رصدخانه
کدام کوزه شکست آن روز
که با گذشتن نهصد سال
هنوز حلقه ی دستانش
به دور گردن خیام است؟
ببین چقدر اسیرم من!
چنان بکُش که اگر مردم
هزار بار بمیرم من
دسیسه های تو! می بینی؟
ورید پاک امیرم من
که در تدارک حمّام است
چه حکمتی ست در این مردن؟
-در عاشقانه ترین مردن-
و مغز را به فضا بردن
و گریه را به خَلا بردن
چه حکمتی ست که در آغاز
نگاه من به سرانجام است؟

شنونده را با هر میزان از دانش هنری ، موسیقیایی و جهانبینی ، دچار خود میکند . و این شگفت زدگی هر چند با قوت های متفاوت در آثار دیگر این آلبوم ادامه می یابد .


قصد و منظور از نگارش این سطور کاوش در کلیه آثار حسین صفا و محسن چاووشی نبوده و نیست . چون نه کارشناسی بی علم کامل و نه بدون تبادل افکار اندیشمندان میسر است و نه این بحث در یادداشتی به این کوتاهی می گنجد . اما تلاشی ست هر چند کوچک در توجه به آثار ترکیبی کسانی که همه ، هر چند منتقدان برای آنها ارزش قائلند . و از دید بنده مهال است کسی جایی صدای چاووشی را بشنود و گوشش تیز نشود که چه می گوید . دلیل این میزان از تداوم طرفداری از یک نوع خوانندگی و افکار شکل دهنده این آثار ، نه گرفتگی و افکت گذاری بر صدای خواننده بوده که خواننده صدا گرفته و افکت گذاری شده کم نداشته ایم ، نه عجیب و سخت شعر گفتن شاعر بوده که کم نداشته و نداریم که سهل شعر نمی گویند و نه مصاحبه نکردن و در پشت پرده باقی ماندن خالقان این آثار بوده که اگر هنرمندی حرف برای گفتن نداشته باشد قطعا به راحتی کنار گذاشته خواهد شد.


صفا و چاووشی هنوز مانده اند ، چون هنوز حرف برای گفتن دارند . چون حرف های خود را محدود به غالبی خاص برای بیان نمی کنند ، چون راهی برای بیان افکار خود به شکلی که کمتر ممیزی شوند یافته اند، به این دلیل که فکر می کنند ، و با عجله و لجام گسیخته با اهداف بی جهت بدنبال تولید اثر نیستند . و مهم از همه اینکه هیچ موسیقیدانی چاووشی را بهترین موسیقی دان نمی داند و اصلا قصد او نیز چنین چیزی نیست . اما هوشمندی اش باعث شده اسیر مافیای بازار موسیقی نباشد . که اگر میشد همانند بسیاری که این سالها خصوصا سالهای نزدیک در بالاترین سطح بوده اند و یا اثری از آنها نیست یا هاله ای کمرنگ از آنها مانده ، به راحتی محو می شد .


قطعا قطعه ای همچون ابراهیم و قطعه هایی از این دست که کم هم نبوده اند ، حاصل ساعت ها و روزها بحث ، جدل و مطالعه و سخت کوشی خالقان آن بوده اند . وقتی شاعر می تواند وارد کارزار واژه آرایی اشعار خود شود که پس از تلاطم افکار خود به ثبات نائل گردد و انسجام فکری خود را برای ادای حق مطلب ، به دست آورده باشد . که اگر این مهم حاصل شود شاهد بوده اید که باعش فروش فیلم ها و سریال هایی شده شاید تنها دلیل اولیه بینندگان آنها حضور چاووشی بعنوان خواننده اثر بوده است .
این دو رفیق جدا ناشدنی مدت هاست هم مسیر یکدیگرند و با حفظ کیفیت آثار ،علاقمندان خود را هر روز بیشتر برای پیگیری ترقیب می کنند . قطعا سهم چاووشی در این میان بیشتر است اما چاووشی نیازمند صفاست و صفا نیز نیازمند او . کسی از انتهای این مسیر مطلع نیست . اما امیدمان هر روز به کارهایی شگفت انگیز تر از این دو هنرمند خوب است .

 

آخرين اخبار
پر بحث ترين
ویروهاستینگ
پست بانک رضایی
لاستیک فروشی حبیبی
زیتون حاج صفری و پسران
کانال تلگرام درفک خبر
کانال درفک خبر
محل كد آمار